صدای سکوت
گوش کن
گوش کن سکوت صدا را
گوش کن رژه های ثانیه ها را
نگاه کن
می پیچد سکوت صدا در لاله گوش
می کند رقص در مجرای خموش
و سرنوشت
سرنوشت سوار بر اسب زمان
می کوبد با سم های خود بی امان
بر پیکر تقدیر
خوانده اند از کودکی در گوش من
که ندارد صدایی سکوت من
اما امروز دانستم
چه صدایی دارد سکوتم
می شنوی فریادها و ناله هایش را
که چگونه با تو می راند سخن هایش را
و من
با اعماق وجود می شنوم صدای سکوت گوش خراش شب را
عجب نوازشی می کند گوش را
گوید سکوت صدا هر دم و هی
هر چه را می گویم بشنوید هی
اما چه کسی می شنود آن را
چه کسی.